محمدشاه در سال 1264 در گذشت یک ایران پرآشوب و فتنه ای باقی گذاشت تمام این ها ثمره صدارت حاجی میرزا آقاسی بود که دشمنان سرسخت ایران مصر بودند این مرد غیراهل در صدارت باقی بماند برای ملت ایران یک خوشبختی بود که شاه مرد و ایران از یک زمامداری مانند حاجی میرزا آقاسی خلاص شد .
بعد از حاجی میرزا آقاسی صدارت به میرزا تقی خان امبرکبیر رسید من تصور می کنم در دوره آل قاجار سیاستمدار قابل و لایقی مــانند میرزا تقی خان امیرکبیر پیدا نشد . این مرد مدیر و مدبر و مآل اندیش در مدت سه سال زمامداری یک ایران پرآشوب و فتنه تحویل گرفته و یک کشور منظم و مرتب تحویل داد .
واتسون مورخ معروف انگلیسی که با مرحوم میرزا تقی خان معاصر بود و در زمان حیات و صدارت او در تهران بوده شرحی در باب این مرد بزرگ می نویسد .
ً می گوید که : خداوند گاهی از مبان بک ملت یکی را بر می انگیزد و مهار امور آن ملت را در دست آن مرد مسلح و اصلاح طلب می سپارد . این برگزیده الهی موجودیت خود را وقف سعادت و ترقی آن ملت می کند ولی آن ملت قدر خدمات او را درک نمی کنند . فداکاری او را نمی فهمند ، او را گرفته می کشند خودشان را بیچاره و بدبخت می کنند .
در این بیانات فقط یک اشتباه هست و آن این است که امیر کبیر را ایرانیان نکشتند بلکه دسایس اجنبی او را از پای درآوردند .
فکر او عمل او اصلاحات او با رای ملت ایران بود نتیجه اقدامات او برای سعادت ملت ایران بود .
آن کسانی که به تحریک همسایه جنوبی باعث فتنه و فساد بودند او همه را در مدت کوتاهی نیست و نابود کرد .
حسن خان سالار که به تحریک همسایه بدخواه ما علم طغیان در خراسان برافراشته بود با اینکه دولت انگلیس واسطه بود امیرکبیر قبول نکرد و او را مغلوب نمود . میرزا علی محمد باب که ساخت انگلستان بود به فرمان امیر شربت مرگ نوشید .
امیر برای ایران خدمتی انجام داد که در تاریخ بی نظیر است یاغیان را منکوب نمود امنیت را در تمام ایران برقرار کرد یک قشــون منظم و مرتبی را برای ایران آماده نمود .
مالیه مملکت را ترتیب صحیح داد بودجه مملکتی را تعدیل نمود صنایع را ترقی داد باب علوم جدید را برای ایران باز کرد دستگاه دولت را منظم کرد و یک ملتی را آسوده نمود و آن ها را به طرف سعادت و ترقی سوق داد .
این اقدامات برای ملت ایران خوب بود ولی برای سعادت دشمنان ایران مضر بود آن هایی که هیچوقت مایل نبودند مرد دانشمند و مطلع و مقتدری در راس امور واقع شود آن ها آسوده نبودند نمی توانستند ببینند ملت ایران قدم هایی برای اصلاحات برمی دارد . سه دولت مقتدر آن روز یعنی انگلیس و روس و فرانسه البته روس و فرانسه به تحریک انگلیس ها ولی برضد اصلاحات ایران هم فکر و هم عقیده بودند .
البته روس ها به واسطه وعده هایی که انگلیس ها به نیکلای اول می دادند و عمال فرانسوی بدون تردید به تحریک انگلیس ها چرخ امیر را چمبر کردند . میرزاتقی خان امیرکبیر که بزرگترین رجال دوره یکصدوپنجاه ساله سلاطین قاجار است یکصد سال قبل در چنین ماهی و در چنین روزی به تحریک شیادان خارجی به دست دژخیمان خارجی در خون خود غلطید و یک ملتی را به ماتم خود نشاند .
ما که امروز پس از یکصد سال به روح پلید آن دژخیمان بی وجدان لعنت می فرستیم در یکصد سال بعد هم ملت ایران به مسببین بدبختی امروز که یک مشت شیادان بیدل هستند لعنت خواهد فرستاد .
این ها اخلاف صدیق همان دژخیمان بی وطن و عمال وظیفه خوار اجانب آن دوره هستند که ملت ایران امروزه گرفتار فتنه و آشوب و فساد آن هاست ملاحظه کنید جانشین امیرکبیر چه کسی شد کسی که تحت الحمایه دولت انگلیس بود ، کسی که وقتی که بعد از مرگ محمدشاه از تبعیدگاه به تهران مراجعت می کند با غلام های سفارت انگلیس وارد پایتخت ایران می شود و اول به سفارت انگلیس رفته بعد به دیدن ملکه ایران مادر ناصرالدین شاه می رود . کسی که اولین حکم آن واگذاری هرات به دولت انگلیس است و به سید محمدخان حاکم هرات می نویسد : بعد از این سکه به نام شهریار ایران نزنند و خطبه به نام پادشاه ایران نخوانید .
پس از ایـــن سر و کار شما با دولت انگلیس است و نصحیت می کند که حرف آن هـــا را گوش کنید این شخص میرزا آقاخان نوری است که در تمام عمر خود وظیفه خوار و مزدور دولت انگلیس شناخته شد در زمان میرزاآقاخان نوری ایران از حق حاکمیت خود به نفع دولت انگلیس صرفنظر کرد .
در زمان این شخص بود که معاهده تاریخی در سال 1273 مطابق 1857 به نمایندگی فرخ خان امین الدوله با انگلستان در پاریس بسته شد و افغانستان به وسیله معاهده به انگلستان واگذار شد در همین معاهده است که دولت ایران حکمیت اختلاف بین ایران و افغانستان را به دولت انگلیس واگذار می کند . قسمت های عمده سیستان و بلوچستان و نواحی هشتادان به واسطه همین حکمیت از ایران جدا شده و هنوز هم دنباله دارد .
سوانح صدارت این مرد زیاد است من در این چنین مقاله مختصری نمی توانم به تمام آن ها اشاره کنم . این مرد قریب 8 سال ایران مدار بود و هر خدمتی را که لازم بود به نفع انگلستان انجـــام دهند با کمال صداقت انجام داد .
میرزا آقاخان در اوایل سال 1275 از صدارت معزول شد . از این عزل دولت انگلستان بهترین خدمتگزار خود را در دستگاه دولت ایران از دست داد .
میرزا محمدخان سپهسالار فرزند امیرخان سردار از ایل دولوی قاجار بعد از عزل میرزا آقاخان نوری نوبت به میرزامحمدخان سپهسالار رسید . این مرد لشگری بود ولی امین ، جدی و درستکار و بصیر بود بستگی به هیچیک از اجانب نداشت مرد با عزم و اراده بود .
پس از میرزاآقاخان مجلس شورای دولتی تشکیل شد و میرزا محمدخان سپهسالار در راس آن قرار گرفت در زمان صدارت این مرد وطن پرست وضع دربار تا اندازه ای بهتر شد و قشون منظم گردید و امنیت در ایران برقرار شد و به غارت گری تراکمه خاتمه داده آن ها را مطیع دولت مرکزی قرار داد خدمات این مرد شریف در استرآباد و گرگان بسیار به موقع بود چه آن ها را عمال اجنبی اغفال کرده به شرارت و غارت تشویق می کردند میرزا محمدخان این ها را تنبیه کرد و آن نواحی را آزاد نمود . میرزا محمدخان در سال 1281 رسماً به صدارت معرفی شد چون دسائس بیگانگان در زمان او موثر نبود چندی در صدارت باقی بود و درسال بعد معزول و به خرسان اعزام شد در اینجا نیز امراء خراسان را نسبت به دولت مرکزی مطیع کرد تا اینکه شاه در سال 1284 به خراسان مسافرت نمود پس از ورود چند روزی طول نکشید که این مرد بزرگوار شب رفت خانه و دیگر برنگشت همه متعجب شدند میرزا محمدخان با چه طرزی درگذشت ولی پیداست چون به هیچ وجه تحت نفوذ اجانب نمی رفت و جز خدمت به شاه آن هم با کمال صداقت هدفی نداشت در این صورت وجود او زاید بود دشمنان باطنی و ظاهری ملت ایران دست به دست داده با اشاره خود شاه او را از بین بردند اما انگلیسی ها کس دیگر را در نظر داشتند که او را به مسند صدارت بنشانند و آن میرزا حسین خان سپهسالار قزوینی است .
چرا امیر کبیر آمد و چرا رفت ؟
در هزاوه از محال فراهان عراق هنوز هم محله ای است به نام محله میرزاتقی خانی در این محله در حدود سال 1222 هجری از کربلائی قربان ناظر قائم مقام ثانی پسری پا به عرصه وجود نهاد که پس از چهل سال به مقام صدارت ایران رسید و امیرکبیر لقب یافت و چنان جنبش و نهضتی را در ایران پی نهاد و مصدر چنان خدماتی شد که قطعاً باید او را بزرگترین رجل ایران بعد از اسلام دانست تدبیر و سیاست قدرت و صلابت کاردانی و اصابت نظر او در امور و ابداعات تازه اش مقام وی را به جائی رساند که سایه بر شهرت همه رجال نامدار بعد از اسلام ما افکند .
این کربلائی بچه عراقی دارای جمیع خصوصیاتی بود که می باید مستعدترین افراد جامعه برای احساس و درک احتیاجات جامعه ای که در آستان تحول و پای نهادن در جاده تمدن نوین و جدید اروپائی است دارا باشد به همین دلیل بهتر و کاملتر از هر شخص دیگری به تجسم تقاضای عصر و زمان فائق آمد و سکه خویش بر سیر دوران زد .
امیر که صاحبنظرتر و با اراده ترین فرد زمان خود بود بهتر و شافی تر از هر کس برنامه کاری که جبر تاریه و سپر زمان در دستور روز نهاده بود پی برده و ابتکار شروع و عملی ساختن آن را به عهده گرفت و نام خویشتن را در شامخ ترین مواضع تاریخ هزار و چند صد ساله بعد از اسلام ما ثبت و درج کرد